برادری دارم که سالها از من بزرگتر است.در درس خواندن چندان موفقیتی کسب نکرده بود،چنان که هر کلاس را ۲ سال و گاهی هم ۳ سال طی میکردد،به همین دلیل در خانواده ما که اکثرا درس خوان بودند مورد کم مهری بود .در سال ۵۶ هم که سنش زیاد شده بود ، در مدرسه روزانه او را ثبت نام نکردند و به ناچار پدرم او را در کلاسهای شبانه که مخصوص بزرگ سالان بود نام نویسی کرد. روزها که ما به مدرسه میرفتیم او در خانه بود و به پدر و مادرم کمک میکرد .فامیلی هم داشتیم که بنا بود و چون حسن اخلاق داشت پدرم به او اعتماد زیادی داشت ،هر گاه کارهایش سبک بود و احتیاج به کارگر داشت برادرم را با خودش به سر کار میبرد.مادرم میگفت حالا که او در درس پیشرفت نداشته دست کم برای آیندهٔ خودش کاری یاد بگیرد. در روزهایی که تظاهرات خیابانی شروع شد و مدارس و دانشگاهها به تعطیلی کشیده شد ،تقریبا به جز پدر و برادری که ذکرش رفت همه خانه نشین شده بودند و از وقایعی که در بیرون جریان داشت خبری نداشتند ،وقایع مهم آن روزها در خیابانهای مرکزی شهر و دانشگاهها ،دبیرستانها و اطراف آنها اتفاق میفتاد .پدرم که به دلیل نوع کارش اصلا کاری در مرکز شهر نداشت،صبح ها که بسر کار میرفت ،دیر وقت به خانه باز میگشت ،اما برادرم که بدلیل کار بیرون از خانه و تحصیلات شبانه منعی برای رفت و آمد نداشت گاه گاهی به آنجاها میرفت و سرو گوشی آب میداد و اخبار آن را با خود به خانه میاورد و مخفیانه برای ما و بعد برای مادر تعریف میکرد.در آن زمان بزرگترها راجع به وقایعی که به سرعت در حال اتفاق بود چیزی نمیدانستند و اگر میدانستند ترجیح میدادند با کسی در میان نگذارند و به نوعی خودشان را از آن ماجراها دور نگاه دارند و کوچکتر ههم از صحبت در این باره منع شده بودند .برادر هر روز خبرهای جدید و داغ تری میاورد ،کم کم وقتی از طریقه مادر به گوش پدر هم رسید ،او که گویا از آن بیخبری در عذاب بود ،ضمن اینکه به برادرم گوشزد میکرد که خودش را درگیر آن مسائل نکند اما به نحوی آسان گیری او، برادر را به بیرون رفتن و آوردن اخبار بیشتر ترغیب میکرد.بدین ترتیب برادری که تا ۱ ماه پیش به دلیل کم کاری در تحصیل مورد سرزنش بزرگترها بود ،اکنون به شخصی مهم و موثر در خانه تبدیل شده بود و روز هائ که کشور در تاب و تب بی خبری میسوخت ،خبرنگارانی خانوادگی مثل برادر من و رادیو بی.بی.سی کعبهٔ میلیونها ایرانی شده بود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر