۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

بیدار شو دیکتاتور!!

بن علی‌ رفت ،نوبت سید علی‌ هم می‌رسد.ولی‌ تا آن روز فرصتهای طلائی برای سران حکومت،مردم و کشور وجود دارد که اگر از دست نروند ،چه خوب میشود .دیکتاتورها چه از نوع آمریکای جنوبیش ،چه از نوع آفریقاییش و چه از نوع آسیاییش نشان داده‌اند که تا آب از سرشان نگذارد متوجه آنچه بیرون از کاخ ،قصر یا دارلحکومه آنها می‌گذرد ،نمیشوند.دلشان به جماعتی که با هزاران حیله و کلک و تطمیع و تهدید جمع کرده و به پیشواز و استقبال و یا دیدارشان میاورند خوش و پشتشان گرم است .

سقوط دیکتاتور بغداد و طالبان در افغانستان اگر چه باید برایشان زنگ خطری میبود ولی‌ ظاهرا خواب آقایان بسیار سنگین تر از آن است که با زنگ خطر بیدار شوند .

ولی‌ به هر حال سید علی‌ و یارانش و ملایان دین فروش و کسانی‌ که به آنها دل‌ بسته اند روزی خواهند فهمید که تکیه بر قدرت سرکوبگر نظامی و انتظامی و در کنار آن تحمیق عده‌‌ای از مردم همیشگی‌ نیست ولی‌ آن روز دیگر برای آنها دیر شده و راه برگشتی‌ نیست .

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

بیائید خودمان را کمی‌ جای غربیها بگزاریم .

جوانان ما ترک وطن میکنند و میروند ،سیاسی‌ها ،آزادی خواهان و کسانی‌ که در آرزوی زندگی‌ بهتر هستند مجبور به ترک وطن میگردند.مقصد بیشتر آنها کشور‌های غربی است ،جائی‌ که بتوانند احساس امنیت کرده و آزادانه نفس بکشند .رفتن و دل‌ کندن از همه چیز اشنا آسان نیست و مشکلات و مصائب خود را دارد .دوری از هر آنچه که به آنها دل‌ بسته و خو گرفته اید و البته کنار آمدن با محیط تازه و هزاران مشکل دیگر .

در حالی‌ که جامعه میزبان هم توانایی‌ها و ظرفیت‌های محدودی دارد .هیچکس در کنار غریبه‌ای که آمده و به همراه خود عادات و باورها و فرهنگ خاص خود را به همراه آورده راحت نیست چه رسد به اینکه با او همسایه یا همکار شود یا فرزندانشان در یک کلاس و یک مدرسه درس بخوانند.آنها حق دارند راضی‌ نباشند حتا اگر حس انسان دوستانه آنها چیز دیگری بگوید.

پس چه باید کرد ،سیاست مدارها با گروه هایی که حس انسان دوستانه آنها گل کرده و ازدیخواهانی که در کشور خود کار دیگری ندارند روبرو هستند ،تشکل هایی که قدرت تحت تاثیر قرار دادن مردم و صد البته رای آنها را دارند .آنها میگویند که به مردم کشور‌های دیگر باید کمک کرد .



کمک به مردم کشور‌های دیگر خرج دارد و در نهایت مردم باید تاوان این گشاده دستی‌ را بپردازند و هزینه‌های اجتماعی ،مالی و روانی‌ آن را بپردازند .در ضمن آمدن مهمانان ناخوانده تمامی‌ ندارد و در گذر زمان باز تولید و تکثیر میشوند ،یعنی‌ محیطی‌ که این ادامها را تولید می‌کند با شدت تمام در حال کار است .

آیا باید همچنان درها را به روی آنها باز گذاشت و آنها را در بین خود پذیرفت آیا باید درها را بروی آنها بست یا خارج از کشورشان جایی را به در نظر گرفت و آنها را به آنجا هدایت کرد،خرج کرد و زیرساخت لازم را برایشان بوجود آورد و در نهایت کمک کرد تا بتوانند از نظر مالی ، اقتصادی و سیاسی مستقل شوند.

این فکر صرف نظر از هزینه‌های سرسام آور آن بسیار آرمان گرایانه است؟

یا یک بار برای همیشه به آنها که می‌آیند و آنها که نمی‌آیند و توان یا جرات آمدن ندارند کمک کرد که مملکت خود را بسازند و فرهنگ و عده معدودی را که باعث و بانی‌ این این اوضاع هستند را تغییر داد .

شما بگوید چه باید کرد ؟

۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

جمهوری اسلامی :کی‌ بود کی‌ بود ما نبودیم

ترور دو انسان نگون بخت که جمهوری اسلامی نام دانشمندان اتمی‌ ایران را بر آنها گذاشته است همزمان با حضور سعد حریری (پسر نخست وزیر ترور شده لبنان ) در تهران،جاسوس گیری و داستان نفوذ به اصطلاح اطلاعاتی‌ ،امنیتی دستگاه اطلاعات جمهوری اسلامی به عمق موساد در روزهای اخیر و دستگیری شخصی‌ که بر او نام قاتل آقای علیمحمدی استاد دانشگاه و طرفدار جنبش سبز ایران را بر او گذاشتند ،همگی‌ حلقه‌های یک زنجیر با عجله بافته شده جمهوری اسلامی در آستانه علم رای دادگاه ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید لبنان میباشند.

مثلی‌ ایرانی‌ می‌گوید:چوب را که برداری گربه دزده فرار می‌کند ،حال مصداق بارز آن مسئولان ریز و درشت جمهوری اسلامی و به طبع آن فرزند خلف آنها حزب الله لبنان میباشد .این آقایان پیشاپیش چنان خود را در مضان اتهام میبینند که رهبر جمهوری اسلامی چند هفته مانده به اعلان رای ،کل دادگاه و رای آن را بی‌ اعتبار میداند و حزب الله هم در روزهای اخیر قبل از اعلام رای دادگاه ،دولت قانونی لبنان که خود آنها هم از شریک‌های آن محسوب میشدند را به سقوط میکشاند.

گذشته از اینکه دو دانشمند اتمی‌ ترور شده (یکی‌ زنده مانده است ) جان خود را بر سر این سناریو کودکانه مسئولان و برنامه ریزان حکومت ،مبنی بر اینکه ببینید ما خود نیز از قربانیان ترور هستیم ،گذاشتند ،میخواستند به زعم خود با زبان بی‌ زبانی‌ به اقای سعد حریری بگویند شاهد باشید ترورها کار دیگران است که ضمن مظلوم نمایی خود را نیز از مضان اتهام مبرا دانسته و این حرف خود را به کرسی به نشانند که همانطور که ما میگویم ترورها فقط و فقط کار اسرائیل است.

ظاهرا قضاوت حکومت گران ایران درمورد دیگران همانند استدلال کبک است در مورد خود و محیط اطرافش .سالهاست که کوس رسوایی آنها در تمام دنیا زده شده است و با این کارهای خود عملا آبروی برای کشور و مردم ایران باقی‌ نگذاشته اند آنگاه باز هم خود را مبرا از هر گونه خطا و دیگران را مسول تمامی مشکلات و اشتباهات میدانند .

مشکل کلی‌ این حکومت گران در اینست که بدلیل مغز تکامل نیافته رهبرانش ،از درک واقعیت‌ها حتا در پیرامون خود عاجزند و در این سی‌ سال و اندی به هر طریق ممکن فقط و فقط در پی‌ اثبات خود هستند امری که ظاهرا در کودکی و نوجوانی از آنها سلب شده است ،به همین دلیل گاهاً دست به اقداماتی زده و میزنند که از عهده تبعات آن بر نیامده ،اینست که دشمن میتراشند و هر آنچه شایسته خودشان است نثار دشمن از همه جا بی‌ خبر یا گاه کم خبر میکنند .