۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

شورای همآهنگی راه سبز امید

شورای همآهنگی راه سبز امید:

سه شنبه 10 اسفند: یا حسین میر حسین- یا مهدی، شیخ مهدی. از میدان امام حسین تا میدان آزادی در تهران و در شهرستان به سمت میادین اصلی

۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

منشور جنبش سبز (ویرایش دوم)

شورای هماهنگی راه سبز امید:
منشور جنبش سبز (ویرایش دوم)

متن کامل ویراست دوم منشور جنبش سبز، که به امضای میرحسین موسوی و مهدی کروبی رسیده است، منتشر شد.

نسخه ی اولیه ی این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود. اکنون این شورا، متن کامل منشور را برای انتشار در اختیار کلمه و سحام نیوز قرار داده است.

به گزارش کلمه این منشور که متن اولیه و پیشنهادی آن در ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ و به همراه بیانیه شماره ۱۸ منتشر شد، حاوی ریشه‌ها و اهداف، راهکارهای بنیادین، تعریف هویت سبز و معرفی ارزش‌های جنبش است.

موسوی در همان زمان، تدوین نسخه‌ی اولیه‌ی منشور جنبش سبز را قدم اول دانسته و ابراز امیدواری کرده بود که جنبش سبز در مسیر تکاملی خود، متن کامل‌تر و زیباتری بیافریند. منشور جنبش سبز، آنطور که تاکید می‌کند، قرار است به هماهنگی و همدلی بیشتر و تقویت هویت مشترک جنبش سبز بینجامد.

از آن زمان تاکنون، این متن علاوه بر نقد در عرصه‌ی عمومی، از سوی دهها تن از چهره‌های شاخص سیاسی، فرهنگی و فکری نیز مورد بررسی و اظهارنظر قرار گرفته و در نهایت، با اصلاحات و ویرایش چند مرحله‌ای، به شکل‌گیری متن جدیدی برای منشور جنبش سبز انجامیده است متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید.

منشور جنبش سبز (ویراست جدید)

بسم الله الرحمن الرحیم

آغاز سخن

با اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، جرقه ای در قلب مردم ایران زده شد که به جنبشی فراگیر و بی سابقه و عظیم انجامید. جنبشی برای احیای مفهوم ملت و احقاق حقوق از دست رفته ملت. جنبش راه سبز امید اینگونه شکل گرفت. از آن زمان، ضرورت تدوین و انتشار میثاقی ملی که آرمان های عمومی جنبش را تعریف کند و فعالان جنبش سبز بر محور آن به فعالیت بپردازند، احساس می شد. انتقاداتی که دربارة روشن نبودن اهداف، ارزش ها، مبانی و راهکارهای جنبش سبز به عنوان جنبش اعتراضی مسالمت آمیزی که خواستار اصلاح وضعیت کنونی و برون رفت از بحران های جامعة ایران از طریق سازوکارهای مدنی است، بیان می شد، گویای صحت و اهمیت آن احساس بود. نیز عدم شفافیت و صراحت مرزهای جنبش با حرکت های انتقام گیرنده و براندازانه ای که برای رسیدن به اهداف خود، استفاده از هر وسیله و روش را، حتی به قیمت مغایرت با معیارهای صریح اخلاقی، مجاز می شمرند، خود برهان قاطعی بر ضرورت تدوین و تنویر چارچوب و اسکلت معرفتی و اخلاقی جنبش سبز شمرده می شد. از بخت خوش، پس از چندی و با همت جمعی از فعالان جنبش و شور و تامل چهره های شاخص آن، منشور جنبش سبز انتشار یافت. مهمترین ثمرات انتشار منشور این بود که حدود و چارچوب مطالبات مردم را مشخص کرد، به گسترش و عمق جنبش سبز یاری رساند و بر بطلان این ادعا گواهی داد که نه تنها جنبش نمرده یا بی اثر نشده، بلکه از پیش زنده تر است و می تواند اصول، اهداف، هویت، چشم اندازها و راهکارهای خود را برای مخاطبین و همراهانش روشن کند. همان کلمات ساده و صمیمی کافی بود تا نشان دهد که میزان صحت و سقم ادعاهایی که با برنامه ای حساب شده و با مضمون واحد مرگ یا خاموشی جنبش سبز، از جانب دو جبهه مشخص کودتاگران انتخاباتی و وابستگان به سلطه جویان بیگانه از منافع ملی مردم ایران مطرح می شود، تا چه میزان است. حتی دامنه اظهار نظرها درباره منشور نشان داد که جنبش سبز تا کجا ریشه دوانده و با گذشت زمان، گستره آن به مناطق جغرافیایی متنوع تر و اقشار اجتماعی بیشتری کشیده شده است. تلاش عاشقانه، خالصانه و داوطلبانه نوجوانان و جوانانی که در فقدان امنیت، آسایش، آزادی بیان، توقیف مکرر مطبوعات و سانسور شدید اخبار و تحلیل های واقعی کشور، پیام جنبش را در سراسر ایران به آحاد مردم می رسانند و باز با اعلام هر از گاه مرگ آن حرکت ملی در طول سال گذشته مواجه بوده اند، شاهدی گویا و مانا بر سرسبزی، سرزندگی و بالندگی فزایندة جنبش سبز ملت ایران است.

همانگونه که در اولین منشور جنبش راه سبز امید مطرح شد، گفتگوی مستمر درباره این متن و نقد و اصلاح آن، ضرورتی انکارناپذیر است. به همین منظور، پس از انتشار متن و در پاسخ به نیاز مذکور، پرسشنامه ای برای تعداد کثیری از صاحبنظران، فعالان سیاسی، هنری، اجتماعی و حقوقی، اساتید حوزه و دانشگاه و شخصیت های فرهنگی و مذهبی ارسال و نظرات آنان گردآوری و دسته بندی شد. البته بدیهی است که اگر شرایط مطلوب و مناسب برای این گفتگوها در فضایی مدنی و آزاد فراهم می شد، دائرة این نظرخواهی گسترش می یافت و غنای آن را فراتر می برد. اما متأسفانه به علت امنیتی بودن فضای اجتماعی و عدم امکان تشکیل جلسات بحث و گفتگو، تلاش در این مرحله به انجام نظرخواهی محدود ماند. آنچه در پی می آید، ویراست دوم منشور جنبش سبز است که با لحاظ کردن نظرات ارسالی تهیه شده است. امید آن که نسخه های پسین، نظرات طیفی وسیعتر را در بر گیرد و با بهره گیری از خرد جمعی و خواست ملی، اصول منشور کامل تر بیان شده و نقایص آن مرتفع شود و سرانجام، همه ما بتوانیم سازنده تر و سرزنده تر در راه نیل به آزادی و عدالت و احقاق حقوق ملت گام برداریم.

الف) تولد جنبش سبز

جنبش سبز مردم ایران، نهضتی است که اهداف خود را در بستر میلاد خود تعریف کرده است. این جنبش در اعتراض به ظهور و تداوم کژروی ها و انحرافاتی شکل گرفت و در دل خود اهدافی را پرورد که اینک به نمادهای معنادار آن تبدیل شده است. انحرافاتی که به تدریج پدید آمد و از اتفاق به استمرار رسید. از آن جمله:

وجود و بروز اختلافات سیاسی و تلقی های گوناگون از اهداف و پیدایش موانع سازمان یافته تدریجی در مسیر تحقق اهداف و آرمان هایی چون عدالت، استقلال، آزادی و پیشرفت که مردم ایران برای دستیابی به آنها، جان بر سر انقلاب اسلامی خود نهادند و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی را با رأی خود تأیید کردند.

ظهور گرایش های تمامیت خواهانه واستبدادی و انحصارطلبانه در میان برخی از مسئولین حکومتی.

نقض حقوق بنیادین و قانونی شهروندان و بی حرمتی به کرامت انسانی متجلی در اصول مسلم حقوق بشر.

سوء مدیریت وکاهش شدید کارآمدی نظام، ترویج دروغ سالاری و کاهش چشمگیر اعتماد ملت به مسئولان.

افزایش فاصلة طبقاتی و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی.

سوءاستفاده و قانون گریزی برخی مجریان قانون وفسادگسترده اقتصادی ودست اندازی بی مهابا و قانون ستیزانه به بیت المال و ثروتهای ملی ونابودی دستگاههای برنامه ریزی و نظارتی

نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجویی های عوام فریبانه در تعاملات بین المللی همراه با سوءاستفاده از اعتقادات استقلال طلبانه و ضدسلطة جهانی در میان اقشار گوناگون.

فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت وتحریف دیانت با بکارگیری تهمت و دروغ و خرافه درراه رسیدن به قدرت و حفظ آن.

افزایش سرکوب، انسداد و اختناق در فضای مدنی وغصب رسانه ملی وسایر امکانات ارتباطاتی و فضای مجازی

اینهمه از جمله عواملی است که بویژه در سالیان اخیر، به شکل گیری نگرش های اعتراضی در میان دل سوختگان و قاطبة مردم ایران انجامید که جنبش سبز مردم ایران، بروز بارز قدرتمند آن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و رخدادهای پس از آن بود.

ب) اهداف جنبش

جنبش سبز با پای بندی به اصول و ارزش های بنیادین انسانی، اخلاقی، دینی و ایرانی که در فرهنگ این سرزمین ریشه تنیده اند، خود را منتقد و پالایشگر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران در سال های پس از انقلاب می داند و بر این اساس، حرکت انتقادی در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رأی مردم را وجه همت خویش قرار خواهد داد.

جنبش سبز برآمده از مردم و مولود یک نهضت ملی است. حرکتی در تداوم تلاش مردم ایران برای دستیابی به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی است که پیش از این در برهه هایی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی، خود را جلوه گر ساخته است.

بازخوانی تجربة معاصر در جهت تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ایران نشان می دهد که تنها از طریق تعمیق و تقویت جامعة مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاء سطح آگاهی و جریان آزاد اطلاعات، زمینه سازی برای فعالیت آزاد مصلحان و فعالان اجتماعی - سیاسی در چارچوب تحول خواهی و ایجاد تغییر در وضعیت موجود و مواجهه صادقانه با مردم و محرم دانستن ملت و پای فشاری بر تحقق آرمان های ملی، می توان اهداف جنبش سبز را عملی کرد. این امر مستلزم توافق و تأکید بر مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همة نیروهایی است که به رغم داشن هویت مستقل، با پذیرش تعدد و تنوع درون جنبش، زیر چتر ملی فراگیر جنبش سبز ایران در کنار یکدیگر قرار می گیرند.

پ) چشم اندازهای بنیادین

۱٫ جنبش سبز، یک حرکت اجتماعی است که هرگز خود را مبری از خطا نمی انگارد و با نفی صادقانه هرگونه مطلق نگری، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بیرون جنبش، پای می فشرد. دیده بانی حقوق ملت و طرح راهکار برای نظارت و هدایت عملی سیر حرکت و تحول جنبش از سوی همة فعالان و بویژه صاحبان اندیشه و تجربه، امری حیاتی است که می تواند مانع از لغزش جنبش به ورطة تمامیت خواهی و فساد شود.

۲٫ در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ایران خواهان ایرانی آزاد، آباد و سرافراز هستند. جنبش سبز موافق به رسمیت شناختن تعدد و تنوع و مخالف انحصارطلبی است. در نتیجه، دشمنی و کینه ورزی با بدنة اجتماعی هیچ بخشی از جامعه، جایی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتگو و تعامل با رقیبان و مخالفان در فضایی سالم، و آگاهی بخشی دربارة اهداف و اصول جنبش، وظیفة همة افرادی است که خود را در زمرة مشارکت کنندگان جنبش سبز می دانند. ما، با هر باور و ایمان دینی که بدان معتقدیم، به هر قوم و قبیله و تیره و مرامی که تعلق داریم و با هر سلیقه و سبکی که با آن زندگی می کنیم، همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همة ماست.

۳٫ گسترش و فعال سازی شبکه های اجتماعی واقعی و مجازی و تعمیق فضای گفتگو و تعامل از طریق اتخاذ روش های مداراجویانه و احترام آمیز متقابل بین طرف های گفتگو بر سر اهداف و بنیان های هویتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است که مستلزم توجه کلیة فعالان سبز است.

۴٫ جنبش سبز در عین تأکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای وابسته به قدرت های بیگانة سلطه جو، نه انزواطلب و نه دیگرستیز است. برعکس، جنبش سبز با صراحت و شجاعت و نه در خفا و خلوت، به دنبال توسعة رابطه با تمام کشورهای جهان از طریق اعتمادسازی متقابل ملت هاست.

۵٫ عدالت، آزادی، صداقت، استقلال، کرامت انسانی و معنویت، ارزش هایی جهانی هستند و تجربه آموزی از ملت هایی که برای دستیابی به این ارزش ها تلاش کرده اند و نیز استقبال و استفاده از نقد و نظر مشفقانة همة آزادیخواهان و صلح طلبانی که برای رهایی نوع بشر و ارتقای کرامت انسان ها تلاش می کنند، از دیگر راهکارهای جنبش است.

ت) هویت سبز

گنجینة اسلامی،ایرانی

۱٫ جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش، بر استمرار حضور ایمان سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تأکید دارد و راه تقویت ارزش های دینی را در جامعه، تحکیم وجه اخلاقی، بینش و کنش پیروان همة ادیان توحیدی کشور می داند.

۲٫ تحکیم پیوند میراث دینی،ملی و پرهیز از اجبار مردم به پای بندی به مرام، مسلک، رویه و سلیقه ای خاص، مبارزه با استفادة ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی از حکومت، از جمله مهمترین راه های حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجستة آن در جامعة ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحة هویت آن جای می گیرد.

۳. رمز بقای تمدن اسلامی،ایرانی ما، همانا همزیستی و همگرایی ارزش های اسلامی و ملی در طول تاریخ این سرزمین است. در این راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقویت ارزش های والای فرهنگ ایرانی و سرمایه های غنی انباشته شده در رسوم و مناسبت های ملی و آئین های مردمی تأکید می ورزد و در این راه، تقدس زدایی از تعصبات نابجا و آگاهی بخشی دربارة ویژگی های هویت آفرین آئین های مذهبی و ملی را وجه همت خویش قرار می دهد.

۴. ملت ایران در تاریخ مبارزات خود برای کسب آزادی، عدالت و استقلال، بارها خودباوری و همبستگی بر سر اصول را به رخ مستبدان و دشمنان آزادی کشیده است. جنبش سبز مردم ایران با اتکاء به این میراث مشترک گرانبها و با تکیه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی، دستیابی به اجماعی آگاهانه، مبتنی بر خصیصه های هویت آفرین و مصالح عمومی و کنار گذاشتن عناصر تشتت زا را مد نظر دارد.

حق حاکمیت مردم

احترام به حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش از جمله اصول خدشه ناپذیر جنبش سبز است و نهاد انتخابات، به عنوان یکی از عمده ترین راه های تحقق آن، اهمیت می یابد. بر این اساس، جنبش سبز تلاش های خود را برای صیانت از آرای مردم تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه که شفافیت آن کاملا قابل تضمین باشد، ادامه خواهد داد. رأی و خواست مردم منشأ مشروعیت قدرت سیاسی است و جنبش سبز، اعمال هرگونه صلاحیت خودسرانه و گزینشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغایر با حق الهی کرامت و آزادی انسان، قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت مردم توسط خود و حقوق بنیادین آنها می داند.

دستیابی به آزادی و عدالت بدون توجه به منافع ملی و استقلال میسر نیست. جنبش سبز با آگاهی به این امر، با هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مخالف است.

ث) ارزش های جنبش سبز

احترام به کرامت انسان ها و پرهیز از خشونت

دفاع از کرامت انسانی و حقوق بنیادین بشر، فارغ از مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی و استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهم ترین دستاوردهای تاریخ و حاصل خرد جمعی همة انسان ها، مورد تأیید و تأکید جنبش سبز است. این حقوق خدادادی است و هیچ فرمانروا، دولت، مجلس، محکمه یا قدرتی نمی تواند تحت هیچ شرایطی یا بهانه ای آن را لغو یا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق این امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری همگان در برابر قانون، مدارا با مخالفان، گفتگوی همگانی و منصفانه، حل مسالمت آمیز مناقشات ملی، منطقه ای و صلح طلبی جهانی و مقاومت جدی در برابر تبعیضات قومی، جنسیتی، طبقاتی و مذهبی است که خود در پرتو ایجاد زمینه های لازم برای فعالیت آزاد احزاب، رسانه های مستقل، جلوگیری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعمیق فضای مدنی، احترام به حریم خصوصی افراد، فعالیت آزادانة تشکل ها و شبکه های اجتماعی غیردولتی و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعیض میان شهروندان امکان پذیر است.

جنبش سبز یک جنبش مدنی است که پرهیز از خشونت و حرکت در چارچوب موازین فعالیت مدنی را سرلوحة خویش قرار داده است. این جنبش با اعتقاد به این که کرامت انسانی مردم اصلی ترین قربانی خشونت در فضای تقابل های نابرابر اجتماعی خواهد بود، ضمن تأکید ورزیدن بر گفتگوی احترام آمیز متقابل، فعالیت مسالمت آمیز و توسل به راه های غیرخشونت آمیز را ارزشی خدشه ناپذیر می داند. توسل به روش های غیرخشونت آمیز به معنای تسلیم یا کرنش در برابر ظلم و یا سکوت در برابر آن نیست بلکه به معنای توانایی مبارزه و اعتراض بر مبنای حرمت انسان و شخصیت والای اوست. جنبش سبز با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات، از کلیة ظرفیت های فعالیت مسالمت آمیز استفاده خواهد کرد.

عدالت، آزادی و برابری

شان عدالت در میان ارزش ها و آرمان های جنبش سبز مرتبه اولی و اصیلی است. توزیع عادلانة امکانات و فرصت ها، چه در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی، از جمله اهداف خدشه ناپذیر جنبش سبز است که لازم است برای دستیابی به آن، تمامی تلاش های ممکن انجام پذیرد. گسترش عدالت در جامعه در صورتی امکان پذیر است که نظام حاکم با پرهیز از انحصارطلبی و قیم مآبی و با اتکاء بر خواست ملت و منافع ملی، در عرصة داخلی و بین المللی، کاملا مستقل و فارغ از وابستگی به نهادهای غیرمردمی و قدرت های اقتصادی و سیاسی و طبقاتی عمل کند و مقید باشد که به اصل برابری انسان ها در بهره مندی از کلیة حقوق انسانی، مواهب طبیعی و تولیدات اجتماعی احترام بگذارد.

جنبش سبز با عنایت به لزوم تأمین خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار اجتماع، بر پیوند، حمایت و جلب پشتیبانی همة نیروهای مولد جسمی و فکری جامعه و صیانت از آنان در برابر رانت خواران، دلالان، مافیای قدرت و ثروت و مداخلات مخرب حکومت تأکید دارد. این جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسی، با سلب آزادی های اساسی مردم به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور مخالف است و با تأکید بر استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، اصلی ترین راه حفظ منافع ملی و دفاع از مرزهای میهن را حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش در تمامی ابعاد می داند.

برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذیر انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۱۳۵۷ است. پوشیده نیست که جنبش سبز نیز بر ضرورت دستیابی به آن اهداف والا تأکید دارد. نفی هرگونه انحصارطلبی فکری، رسانه ای و سیاسی و نیز مبارزه با حذف فیزیکی هر اندیشه و دیدگاه در سرلوحة اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروری است در این جهت، برای رهایی مردم از هرگونه سلطة سیاسی (استبداد، یکه سالاری و انحصارطلبی)، سلطة اجتماعی (تبعیض و نابرابری های اجتماعی) و سلطة فرهنگی (وابستگی و انقیاد فکری) تلاش شود. بر همین اساس جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هرگونه تبعیض جنسیتی و احترام به حقوق اقوام و مذاهب مختلف ایرانی تأکید ویژه دارد.

جنبش سبز بر این باور است که امنیت حکومت تنها از طریق حفظ امنیت یکایک شهروندان دست یافتنی است بگونه ای که مردم رها از ترس و تسلیم و تحت حمایت قانون زندگی کنند. مداخلة نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی و اقتصادی، هرگونه دخالت افراد غیرمسئول در امور انتظامی، و سلطة نیروهای امنیتی و انتظامی بر مقامات قضایی و سلب استقلال قضات، مخل امنیت دولت و ملت و در مخالفت بین و صریح با اهداف عالیه اسلام، آرمان های انقلاب اسلامی و قانون اساسی است.

اجرای بدون تنازل تمامی اصول قانون اساسی و بویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم)، هدف و خواست تجدیدناپذیر و حتمی جنبش است.

آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیت های غیرقانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب و گروه ها، و جنبش های اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش کارگری، و مانند آن، و نیز محاکمة عادلانة آمران و عاملان تقلب و تخلف در انتخابات، شکنجه و قتل معترضان به نتیجة انتخابات، نقد آزادانة نظریه پردازان، و افشاء و محاکمة حامیان خشونت در لایه های مختلف فکری و نظری حکومت، از جمله واضحاتی است که در جهت اجرای عدالت باید مورد توجه قرار گیرد.

ج) راهکارها

۱- جنبش سبز را نه می توان یک حزب متمرکز دانست و نه مجموعه ای از افراد سازمان نایافته و بی هدف. جنبش سبز، قطرات به هم پیوسته مردم معترضی است که برای احقاق حق خود به دریا بدل شده اند. مرور تجربة تاریخی مردم ایران نشان می دهد که آنها در پرتگاه های تاریخی، هوشیاری، توانایی و درک بالای خود را نشان داده و با تکیه بر قوای خلاقة خویش، صعب العبور ترین راه ها را برای دستیابی به اهداف خود هموار ساخته و زیر پا نهاده اند. جنبش سبز بر پایة اصول و مبادی بنیادین خود، با استفاده از سازماندهی افقی و همسو در قالب شبکه های اجتماعی واقعی و مجازی، بر فهم، اندیشه و نوآوری های ملت ایران تکیه دارد و دستیابی به آرمان هایی چون آزادی و عدالت را منوط به شکوفایی این خلاقیت ها می داند. این توانایی می تواند شعار «هر ایرانی یک ستاد» را به شعار «هر ایرانی یک جنبش» تبدیل کند. جنبشی که برخلاف پندار مخالفان آن، در قلب ایرانیان جای گرفته و چون جان، در تن می تپد و راه خود می جوید.

۲- جنبش سبز با پیگیری اهداف و آرمان های همیشگی مردم ایران و با اتکاء به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفتة پس از انقلاب اسلامی، بویژه در عرصة روابط ملت و دولت، بر پایة میثاق مشترک مردم ایران، یعنی قانون اساسی، در پی دستیابی به آینده ای روشن برای ملت ایران است.

۳- در این راستا، تلاش برای ایجاد زمینة اجرای بدون تنازل قانون اساسی برخاسته از رأی مردم، از راهکارهای اصلی جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که تنها با بازگشت به قانون، الزام نهادهای مختلف به رعایت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعیت و جایگاه، می توان از بحران های مختلفی که دامنگیر کشور شده و فشار خود را بر گردة مردم محروم ایران تحمیل می کند، رهایی یافت و در راه ترقی و توسعة میهن گام برداشت.

۴- جنبش سبز در عین حال از این مسئله مهم آگاه است که قانونگرایی به معنای استفادة ابزاری از قانون توسط حاکمان نیست. باید شرایطی فراهم آورد تا قانون وسیلة اعمال خشونت های ناروا و موهن، نقض حقوق بنیادین شهروندان که مغایر با اعلامیة جهانی حقوق بشر نیز هست نشود و خشونت، بی عدالتی و تبعیض صورت قانونی به خود نگیرد.

۵- قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی، متونی همیشگی و تغییرناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را دارد که با بازخوانی تجربه خود و تصحیح سیر حرکت خویش، به اصلاح قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی واقعی و مورد پذیرش است که در فضایی امن و آزاد و در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همة اقشار و گروه های اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد.

۶- تلاش برای گسترش جامعة مدنی و تقویت حوزة عمومی از طریق تشویق مردم به مشارکت در تعیین سرنوشت خود با حضور در تشکل های صنفی و غیردولتی و احزاب و ... در زمرة راهکارهای اساسی جنبش سبز است.

۷- این جنبش بر این باور است که حفظ منافع ملی و دستیابی به اهداف جنبش و کاهش بی اعتمادی بحران زای کنونی بین ملت و حکومت، مستلزم گفتگو میان نمایندگان گروه های مختلف فکری و سیاسی با یکدیگر و نیز با حاکمیت و با مردم است و در این راستا، از هرگونه دعوت به مذاکره و گفتگوی شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعی استقبال می کند.

۸- جنبش سبز به منظور قدرت بخشی به اقتصاد کشور از راه تأمین حقوق مادی کارگران، کشاورزان و کارکنان خدماتی از روش های مبتنی بر عدالت اجتماعی در چارچوب قانون، افزایش بهره وری انسانی، کاهش هزینه های تولید کالا و خدمات، و ترمیم حداقل دستمزد با نظارت واقعی نمایندگان نیروی کار در عرصه های مختلف، بهره می گیرد.

۹- توجه به اقشار محروم از طریق تقوبت اقتصاد ملی از اصول تعطیل ناپذیر جنبش سبز است. از همین رو، دستگیری از نیازمندان از طریق ایجاد شبکه های همیاری و تکفل و توانمندسازی آنان و نیز حمایت از فعالان عرصة اقتصاد ملی در مقابل واردات بی رویة کالاهای خارجی، از برنامه های عملی جنیش سبز خواهد بود.

۱۰- حضور مؤثر زنان در جنبش سبز را باید فرصتی برای برداشتن گام هایی بلندتر در جهت رفع تبعیض های جنسیتی و تحقق مطالبات برحق آنان شمرد. جنبش سبز حمایت همه جانبه و همراهی با جنبش زنان را در زمره اولویت های بنیادین خویش می داند و معتقد به این ضرورت تاریخ اجتماع ایران است که زنان علاوه بر ایفای نقش مهم خود در خانواده، بعنوان هویتی مستقل، جایگاه بایستة خویش را در جامعه بازیابند.

۱۱- تلاش برای تحقق حقوق قانونی و احترام اخلاقی اقلیت های دینی و مذهبی و قومی از طریق زمینه سازی برای مشارکت فعال و نهادمند آنان در فرایندهای تصمیم گیری سیاسی در کشور، با تکیه بر هویت مشترک ایرانی و به رسمیت شناختن تنوع و تعدد فرهنگی، یکی از فعالیت های عمدة جنبش سبز است.

۱۲- و سرانجام، جنبش سبز خواهان سیاست خارجی عقلانی و عزت مند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنیا و طرد دیپلماسی ماجراجویانه و عوام فریبانه و ارتقاء شأن ملت بزرگ و تاریخی ایران در جهان است. ملتی که بسیار بیش از این شایسته احترام و تکریم در تمام جهان است. طرد خشونت، ترور، مداخلة سلطه جویانه در امور داخلی کشورها و احترام به حق تعیین سرنوشت برای همة ملت ها، نیازمند تغییر بنیادین نگرش ها در رابطه با امنیت ملی، منطقه ای و جهانی است که راه را بروی گسترش همکاری و تعامل بین ملت ها باز کند. جنبش سبز از اقدامی که در این جهت انجام شود استقبال می کند.

باور داریم که اینهمه جز با باور به حقانیت ملت و التزام به کسب مشروعیت از او و در نظرگیری مصالح ملی و منافع ملت، میسر نخواهد بود.

میرحسین موسوی مهدی کروبی

قرآن به زبان فارسی

قرآن به زبان فارسی (بدون احتیاج به مفسر)برای علاقه مندان در دست تهیه است.

۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

گزارشی از تظاهرات ۲۵ بهمن

صحنه هائی که شخصاً در بعضی‌ از خیابان‌های تهران مشاهده کردم،مردمی را دیدم محتاط تر از سال گذشته ولی‌ مصمم .این مردم تصمیم خود را گرفته اند،راه خود را شناخته اند ،پخته تر از گذشته منتظر فرصت اند که با کمترین هزینه جنبش را به سر منزل مقصود برسانند.

نیرو‌های انتظامی اما ،قلبا راضی‌ به برخورد با مردم نیستند،مامور اند و معذور .اگر چه این بهانه دیگر پذیرفتنی نیست.لباس شخصی‌‌ها اصولا از جنس دیگری هستند ،از همان ابتدا راهشان را از مردم جدا کرده بودند.بسیاریشان فرصت طلبند ،بعضی‌ هم شستشوی مغزی شده ،فرصت طلبان اما دیگر بی‌ محابا و وحشیانه به مردم حمله نمی‌کردند ،به هر حال در این یک سال و اندی مجبور شده اند کمی‌ هم به عاقبت کار فکر کنند.

بعد از سرکوب‌های سال گذشته و حضور دوباره مردم آنهم با این فاصله زمانی‌ ،مطمئنا حکومت دیگر فقط به سرکوب فکر نمیکند.چون جواب لازم را از آن نگرفته است .دیگر خامنه‌ای به فرماندهان سپاه چندان پشت گرم نیست .

حکومت در مسیری افتاده است که لاجرم هر حکومت دیکتاتوری در پایان عمر خود به آن راه میرود ،دشمن آنها دیگر در دور دست‌ها نیست،دشمنان خود ساخته حاکمان به دایره تنگ اطراف آنها رسیده اند و این دایره هر روز تنگتر میشود .

و پیامی به حکومت گران :دلتان را به مردمی که با هزاران حقه و نیرنگ به خیابان‌ها می‌‌آورید خوش نکنید ،بسیاری‌شان به عناوینی مجبورند که بیایند،تعدادی هم که به ظاهر جان فدای شمایند ،از نوادگان آنهائی هستند که ۱۴ قرن پیش با اولین حمله عرب به سرزمین ایران برای حفظ جان و منافع خود با لشگریان آنها همراه شدند و با لشگر مغول همراه شدند و به غارت شهر‌های کشور خود پرداختند.در مرداد ۳۲ صبح شعار مرگ بر شاه میدادند و بعد از ظهر شعار جاوید شاه و مرگ بر مصدق.مسلما روزی که بفهمند شما قدرت سابق را ندارید همانند سایه در روز ابری یک باره غیبشان میزند.

۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه

قدرت جنبش سبز را باور کنیم

اگر در طی‌ یک سال و چند ماه گذشته به سخنان حاکمان جمهوری اسلامی توجه کرده باشیم همواره از جنبش مردم ایران با نام فتنه ۸۸ نام میبرند ،مخصوصاً آقای خامنه‌ای که این دو کلمه را با تامل و تانی خاصی‌ بیان می‌کند.صرف نظر از بکار بردن نام‌های جعلی که این حکومت در آن دست درازی دارد ،نکته شایان توجه در به کار بردن این ادبیات نشان از ترس و وحشت عمیقی است که آن حرکت مردم در دل‌ آن دیکتاتور و کسانی‌ که پشت سر او سنگر گرفته و دیگرانی که با ریسمان‌های نامرئی خود را به او وصل کرده اند انداخته است .

به نظر می‌رسد که مردم هنوز باور ندارند که این حرکت به ظاهر ناکام و سرکوب شده‌شان خواب را از سر حاکمان ربوده است .این حکومت به ظاهر مقتدر و استوار ،به دلیل عناصر تشکیل دهنده اش که شامل عدّه‌ای آدم‌های ضعیف النفس و عقده‌ای میباشد ،پوشالی تر آن است که به نظر می‌رسد .سرکوب مردم بی‌ دفاع که ابتدا چیزی جز رای دزدیده شده‌شان طلب نمی‌‌کردند با آن شدت بی‌ سابقه قبل از آنکه نشانه قدرتشان باشد ،ناشی‌ از ضعف و ترس درونی‌شان است .

دختران و پسران شجاعی که در سال گذشته به خیابان‌ها آمدند این را باور دارند و آنها یی که به نظاره نشسته تا ارزیابی کنند که در این کارزار مردم با حکومت کدام شانس بیشتری برای برنده شدن دارند دیری نخواهد پایید که به جمع مردم به پیوندند .در آن زمان دیکتاتور خواهد دید که آنهایی که از مردم کوفه تبرا میجستند چه زود غیبشان خواهد زد .

این سرنوشت محتوم رژیم‌های دیکتاتوری چه نظامی چه غیر نظامی چه مذهبی‌ است .

۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

لزوم رعایت حقوق شهروندی هموطنان بهایی

یکی‌ از آثار مخرب انقلاب ۵۷ ظلم بسیاری است که پس از آن بر هموطنان بهایی ما رفته است ،از تحریک عوام توسط ملایان عوام ،برای از هستی‌ ساقط کردن پیروان این کیش تا محدودیت‌های بی‌ شماری که حکومت اسلامی از آغاز استیلا بر این سرزمین تا کنون بر آنها روا داشته کم از نسل ‌ کشی نبوده است.کسانی‌ که اصل و نسب ایرانی‌ داشته و فقط به خاطر عقایدشان مجبور به ترک خانه و کاشانه خود گردیده و تن به مهاجرت داده اند و آنها که مانده اند از بسیاری از حق و حقوق قانونی محروم و به عنوان شهروند درجه چندم مجبور به تحمل کلیه تبعیض‌های ناروا بر خود ،خانواده و همکیشان خود بوده و هستند.

گیریم که کیش بهائیت عقاید کاملا انحرافی نسبت به عقاید شیعیان داشته باشند،مگر میزان عقاید ماست که هر کسی‌ را که از آن تخطی کرد منحرف و به سختی مجازات و از حقوق انسانی‌ محروم کنیم ؟

به گفته خود حکومت گران ،بهائیان اقلیتی بیش نیستند،گیریم که چنین باشد (صرف نظر که بکار گیری این نوع ادبیات خود نشان از فرهنگ سلطه و نادیده گرفتن حقوق دیگران توسط گوینده دارد )چرا باید اکثریتی که تمام قدرت را در دستان خود دارد از آن اقلیت بیم داشته باشد ؟ جز این است که حاکمان و دینمداران استدلالات دینی و حاکمیتی خود را برّ چنان بنیان سستی بنا نهاده اند که از کوچکترین باد مخالف در هراسند ؟ یا اینکه چنان مردم را با مسائل جزئی و یا شاید تاریخ مصرف گذشته‌ای درگیر کرده و خود را حاکم دین و دنیای آنها قرار داده‌اند که تحمل هیچ رقیبی را ندارند ؟

به هر حال هر چه باشد بسیار شنیده ایم که دینمداران ایران همیشه از ادله‌ای که مثل روز روشن است برای اثبات گفته‌های خود در باره دین صحبت میکنند سوال اینجاست:اگر کسی‌ در روز روشن روز را انکار کرد باید به هراس افتاد و صاحب رأی را گرفت ،برد زندانی و شکنجه و از هستی‌ ساقط کرد و خانواده و بستگانش را از کلی‌ حق و حقوق قانونی‌ محروم کرد؟

گیریم که حکومت شما به قول اطرافیان رهبر از طرف خدا آماده یا منسوب شده باشد،آیا خداوند خود قدرت حفاظت از دین و قانون خود را ندارد که این مهم را به امسال روحانیون ایران و طالبان افغانستان بسپارد ؟

بر ما مردم ایران است که با آگاهی‌ یافتن از ماهیت اصلی‌ دین و مذهب و نقش آن در زندگی‌ واقعی‌ انسانها از دوران گذشته تا کنون ،به هر دین و مذهبی‌ که پیرووانش را به مدارا با سایر انسانها و محیط پیرامون خود فرا می‌خواند احترام بگزاریم و با آغاز تحولی‌ درونی‌ در بینش خود مدارا با انسانهای دیگر صرف نظر از دین ، مذهب و عقیده‌شان را به کودکان خود و به دیگران بیاموزیم.

از حکومت گران جمهوری اسلامی هم بخواهیم که بهائیان بی‌ گناه در بند را بیدرنگ آزاد ،از آنها اعاده حیثیت کرده و کلیه خسارت‌های وارده بر آنها را جبران و حق و حقوق انسانی‌ و شهروندی را به آنها باز گرداند.

آغاز بهار جنبش سبز ایران مبارک باد


آغاز بهار جنبش سبز ایران مبارک باد

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

انقلاب‌های آمریکایی در کشور‌های عربی‌

انقلاب‌های کنترل شده آمریکا تا به امروز ۲ دیکتاتور عربی‌ را از پای در آورده است و به نظر می‌رسد پایان کار هم نیست .

جورج بوش برای غیر آمریکایی‌ها هر چه بود ولی‌ یک خصلت تحسین شدنی داشت و آن رو راستیش بود .در زمان او بود که پروژه‌ای را که به نظر میرسید سالیان دراز در هیأت حاکمه آمریکا روی آن کار شده بود کلید خورد و توسط او اعلام شد ،خاورمیانه بزرگ.به هر حال با نیروی در حال انفجار ناشی‌ از نارضایتی‌ مردم در کشور‌های خاورمیانه و عربی‌ دو گزینه بیشتر پیش رو نبود ،انفجار بدون کنترل و ناگهانی و انفجار کنترل شده .که غربیها گزینه دوم را انتخاب کردند. آمریکایی‌ها و متحدان غربی آنها عاقل تر از آنند که در کارزار بین یک حاکم مستبد با یک ملت طرف حاکم را بگیرند ،حتا اگر آن حاکم دوستشان باشد .در این گزینه همانطوری که در مصر و تونس دیدیم با حد آقل تلفات چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی و انسانی‌ صورت گرفت ومردم به ظاهر راضی‌ به سوئ خانه‌های خود روان هستند.

اما چیزی که جالب است واکنش حکام ایران نسبت به این وقایع است،که از بزرگ و کوچک چنان غرق در تحلیل ها و برداشت‌های خود هستند که عمق بینش آنها تا جلوی دماغشان رسیده است .آنها در تلویزیون و رسانه‌های پر تعدادشان که با پول باد آورده نفت بوجود آمده و اداره میشوند این انقلاب‌ها را اسلامی و در راستای حرکت انقلاب ایران میدانند.

سوال اینجاست ،گیریم که اسلامی هم باشند ،شما چرا به خود میگیرید ،شما کجا و اسلام کجا ،شما بعد از سالها جرم و جنایت،تجاوز،ظلم ،حق خوری ،دروغ،حقّه بازی و.....باز هم خود را مسلمان و منتسب به اسلام میدانید؟؟؟

اما آقای خامنه‌ای بدانید‌ چه انقلاب‌های مردم منطقه که جزو خاورمیانه بزرگ محسوب میشوند آمریکایی باشند چه اسلامی ،ایران هم در نوبت قرار دارد و دیر زمانی‌ نخواهد گذشت که در پیشگاه مردم مجبور به عقب نشینی با گریه در تلویزیون و سپس فرار خواهید شد .

حکومت جمهوری اسلامی با تمام ادعا‌هایش خواهد رفت چون که جمهوری اسلامی سالهاست که مرده است ،چون دیگر جایی در قلب مردم ایران ندارد چون در ذهن مردم مرده است و جنازه‌ای بیش از آن باقی‌ نیست(مرده آن است که نامش به نکویی نبرند)فقط در حال حاضر عده‌ای مزدور پوسته آن را سر پا نگاه داشته اند ،مزدورانی که با دلار‌های نفتی‌ تغذیه میشوند.

آقای خامنه‌ای اگر کمی‌ به عقل خود رجوع کنی‌ از این وقایع درس میگیری چون نوبت به شما هم می‌رسد و آن وقت کسی‌ به داد شما نخواهد رسد ،چون شما منفورترین مرد ایران هستی‌ ،چون شما با بی‌ کفایتی‌ هایتان کشور را به لبه پرتگاه برده اید،چون سی‌ و دو سال است بی‌ عرضه‌گی خود و اطرافیانتان را به قبل از انقلاب نسبت میدهید چون همه خراب کاریهایتان را به دشمن خود ساخته نسبت میدهید.یکی‌ نیست از شما به پرسد پس شما چه کاره اید لولوی سر خرمن !!!!

۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

آقای خامنه‌ای لطفا به جای مردم مصر فکر نکنید !

این روزها در حالی‌ که مصریان در تکاپوی دست یابی‌ به حقوق از دست رفتشان در طی‌ سالیان گذشته هستند و در بیم و امید پیروزی و یا شکست بسر میبرند ،سران جمهوری اسلامی در واکنش به این وقاییبتدا سکوت پیشه کردند ،بعد از کمی‌ سر در گمی وقتی‌ دیدند آب گل آلود آاط دست به کار شدند تا از این لحاف جامه‌ای برای خود مهیّا کنند .

البته همه میدانند که ملت مصراکثریتشان مسلمان است و هر مسلمانی در طی‌ روزبه انجام فریضه نماز هم میپردازد،این بود که با دیدن تصاویر نماز خوانی مصریان در خیابان‌ها ،حکام ایران و به طبع آن دستگاه‌های تبلیغاتی آنها مثل صدا و سیما فورا دست به کار شده و کًل قضیه مصر را وارونه تفسیر کرده و انقلاب مردم مصر را شروع نشده ،همانند انقلاب ایران به نفع خود مصادره کردند .

در این میان رهبر جمهوری اسلامی برای اینکه از صدا و سیما و تفسیرهای کانالیزه شده مفسران و کارشنانش عقب نماند،تمام قد به میدان آمد و از تریبون نماز جمعه حرکت مردم مصر را انقلابی در راستای انقلاب اسلامی و آینده آن هم (حتما چیزی شبیه حکومت جمهوری اسلامی) قلمداد کرد.

بد از این اظهار نظر ایشان بود که قویترین و شناخته شده‌ترین گروه اسلام خواه مصر (اخوان المسلمین) با انتشار بیانیه‌ای به طور محترمانه بیانات آقای خامنه‌ای را رد کرده و به طور تلویحی گفتند که اگر روزی هم بخواهیم حکومت اسلامی تشکیل بدهیم الگویمان ترکیه است نه ایران .

گذشته از این حکام ایران در این روزها حکومت مصر را از برخورد خشن با تظاهرات مردم بر حذر داشتند.این توصیه را دیگر کشور‌ها هم به دولت مصر کردند(که البته حرف به جا و خوبی‌ است ) اما سوال اینجاست که آیا شما در حق مردم خود در سال گذشته چنین کردید که آن را به دیگران هم توصیه می‌کنید ؟

مردم مصر بدانند اگر گریبانشان به دست حکام ایران بیفتد همین آقایان که دیگران را به برخورد آرام به تظاهراتشان توصیه میکنند چنان وحشیانه همین تظاهرات را که در‌ راستای عدالت خواهی و دست یابی‌ به زندگی‌ و امکانات بهتر است را سر کوب میکنند که روزی هزاران بار به روح فرعون و مردگان مبارک رحمت بفرستند .

این آقایان به ظاهر در قاموسشان هر عبارتی هست الی‌ حیا و شرم و راست گویی.

و نکته آخر : حالا که در کشور ما هر کسی‌ به خود حق می‌دهد که از طرف دیگران و کًل مردم و مسلمین جهان حرف بزند ،من هم از طرف مردم ایران و مصر به رهبر جمهوری اسلامی میگویم ،شما که عقل و فکر یک ملت را تعطیل اعلام کرده و به تنهایی به جای آنها فکر کرده و تصمیم میگیرید ،به اندازه کافی‌ گرفتاری و مشغولیات دارید .لطفا خودتان را بیش از این به زحمت نیندازید و به جای مردم مصر هم فکر نکنید ،بگذارید این زحمت را خودشان بکشند ،آنهم مثل مردم ایران صغیر نیستند.