یکی از آثار مخرب انقلاب ۵۷ ظلم بسیاری است که پس از آن بر هموطنان بهایی ما رفته است ،از تحریک عوام توسط ملایان عوام ،برای از هستی ساقط کردن پیروان این کیش تا محدودیتهای بی شماری که حکومت اسلامی از آغاز استیلا بر این سرزمین تا کنون بر آنها روا داشته کم از نسل کشی نبوده است.کسانی که اصل و نسب ایرانی داشته و فقط به خاطر عقایدشان مجبور به ترک خانه و کاشانه خود گردیده و تن به مهاجرت داده اند و آنها که مانده اند از بسیاری از حق و حقوق قانونی محروم و به عنوان شهروند درجه چندم مجبور به تحمل کلیه تبعیضهای ناروا بر خود ،خانواده و همکیشان خود بوده و هستند.
گیریم که کیش بهائیت عقاید کاملا انحرافی نسبت به عقاید شیعیان داشته باشند،مگر میزان عقاید ماست که هر کسی را که از آن تخطی کرد منحرف و به سختی مجازات و از حقوق انسانی محروم کنیم ؟
به گفته خود حکومت گران ،بهائیان اقلیتی بیش نیستند،گیریم که چنین باشد (صرف نظر که بکار گیری این نوع ادبیات خود نشان از فرهنگ سلطه و نادیده گرفتن حقوق دیگران توسط گوینده دارد )چرا باید اکثریتی که تمام قدرت را در دستان خود دارد از آن اقلیت بیم داشته باشد ؟ جز این است که حاکمان و دینمداران استدلالات دینی و حاکمیتی خود را برّ چنان بنیان سستی بنا نهاده اند که از کوچکترین باد مخالف در هراسند ؟ یا اینکه چنان مردم را با مسائل جزئی و یا شاید تاریخ مصرف گذشتهای درگیر کرده و خود را حاکم دین و دنیای آنها قرار دادهاند که تحمل هیچ رقیبی را ندارند ؟
به هر حال هر چه باشد بسیار شنیده ایم که دینمداران ایران همیشه از ادلهای که مثل روز روشن است برای اثبات گفتههای خود در باره دین صحبت میکنند سوال اینجاست:اگر کسی در روز روشن روز را انکار کرد باید به هراس افتاد و صاحب رأی را گرفت ،برد زندانی و شکنجه و از هستی ساقط کرد و خانواده و بستگانش را از کلی حق و حقوق قانونی محروم کرد؟
گیریم که حکومت شما به قول اطرافیان رهبر از طرف خدا آماده یا منسوب شده باشد،آیا خداوند خود قدرت حفاظت از دین و قانون خود را ندارد که این مهم را به امسال روحانیون ایران و طالبان افغانستان بسپارد ؟
بر ما مردم ایران است که با آگاهی یافتن از ماهیت اصلی دین و مذهب و نقش آن در زندگی واقعی انسانها از دوران گذشته تا کنون ،به هر دین و مذهبی که پیرووانش را به مدارا با سایر انسانها و محیط پیرامون خود فرا میخواند احترام بگزاریم و با آغاز تحولی درونی در بینش خود مدارا با انسانهای دیگر صرف نظر از دین ، مذهب و عقیدهشان را به کودکان خود و به دیگران بیاموزیم.
از حکومت گران جمهوری اسلامی هم بخواهیم که بهائیان بی گناه در بند را بیدرنگ آزاد ،از آنها اعاده حیثیت کرده و کلیه خسارتهای وارده بر آنها را جبران و حق و حقوق انسانی و شهروندی را به آنها باز گرداند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر