صحنه هائی که شخصاً در بعضی از خیابانهای تهران مشاهده کردم،مردمی را دیدم محتاط تر از سال گذشته ولی مصمم .این مردم تصمیم خود را گرفته اند،راه خود را شناخته اند ،پخته تر از گذشته منتظر فرصت اند که با کمترین هزینه جنبش را به سر منزل مقصود برسانند.
نیروهای انتظامی اما ،قلبا راضی به برخورد با مردم نیستند،مامور اند و معذور .اگر چه این بهانه دیگر پذیرفتنی نیست.لباس شخصیها اصولا از جنس دیگری هستند ،از همان ابتدا راهشان را از مردم جدا کرده بودند.بسیاریشان فرصت طلبند ،بعضی هم شستشوی مغزی شده ،فرصت طلبان اما دیگر بی محابا و وحشیانه به مردم حمله نمیکردند ،به هر حال در این یک سال و اندی مجبور شده اند کمی هم به عاقبت کار فکر کنند.
بعد از سرکوبهای سال گذشته و حضور دوباره مردم آنهم با این فاصله زمانی ،مطمئنا حکومت دیگر فقط به سرکوب فکر نمیکند.چون جواب لازم را از آن نگرفته است .دیگر خامنهای به فرماندهان سپاه چندان پشت گرم نیست .
حکومت در مسیری افتاده است که لاجرم هر حکومت دیکتاتوری در پایان عمر خود به آن راه میرود ،دشمن آنها دیگر در دور دستها نیست،دشمنان خود ساخته حاکمان به دایره تنگ اطراف آنها رسیده اند و این دایره هر روز تنگتر میشود .
و پیامی به حکومت گران :دلتان را به مردمی که با هزاران حقه و نیرنگ به خیابانها میآورید خوش نکنید ،بسیاریشان به عناوینی مجبورند که بیایند،تعدادی هم که به ظاهر جان فدای شمایند ،از نوادگان آنهائی هستند که ۱۴ قرن پیش با اولین حمله عرب به سرزمین ایران برای حفظ جان و منافع خود با لشگریان آنها همراه شدند و با لشگر مغول همراه شدند و به غارت شهرهای کشور خود پرداختند.در مرداد ۳۲ صبح شعار مرگ بر شاه میدادند و بعد از ظهر شعار جاوید شاه و مرگ بر مصدق.مسلما روزی که بفهمند شما قدرت سابق را ندارید همانند سایه در روز ابری یک باره غیبشان میزند.
۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر