۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

آیا فرمانده کل قوا فردی شجاع است؟

روند تحولات جهانی‌ و منطقه خاورمیانه نوید دهنده جنگی دیگر است .یک طرف غرب به رهبری آمریکا و طرف دیگر ملایانی که یک کشور و یک ملت را در دستان خود به گروگان گرفته اند و ظاهراً قرار است پشت همین گروگان سنگر بگیرند .
این جماعت سرمست از قدرت و ثروت سرشاری که به ناحق در دستانشان قرار گرفته رجز خوانی میکنند و خدا را هم بنده نیستند .اگر عاقلی هم دورو برشان پیدا شود و از سر دلسوزی برای کشور و مردم نصیحتی هر چند نرم و ملایم به آنها بکند ،او را مرعوب یا در نهایت نوکر بیگانه میخوانند.

به هر حال طرف مقابل هم با تیز هوشی زمان کنونی‌ را بهترین زمان برای ضربه زدن به تاسیسات اتمی‌ ایران آنهم از نوع روسی‌اش میداند،چون به هر حال با این همه افتضاح که این نظام بر سر ایران و ایرانی‌ آورده،نظام بعدی راهی‌ بجز قرار گرفتن در اردوگاه غرب ندارد که مسلما آنگاه زمان دیگر مناسب اینجور کارها نخواهد بود.
رژیم کنونی‌ ضمن پیش بینی‌ این موضوع چندان هم بیکار ننشسته و تا حدودی خود را آماده دفاع از این تاسیسات و در کلّ تمامی‌ کشور کرده است .فرماندهان سپاه که عملا همه‌چیز را در دست دارندپشت صحنه نشسته,سخنگوی خود را به روی صحنه فرستاده اند و از حلقوم او می گویند که آمریکا جرات حمله ندارد ،آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار شده و از این جور تحلیلای آبکی‌.

صرف نظر از اینکه این گونه اظهارات چقدر با واقعیات هم خوانی دارد .نقش مهم و تصمیم گیرنده اصلی‌ نه این فرماندهان که فرمانده کلّ قوا یعنی‌ شخص خامنه‌ای است .اوست که اگر از شجاعت،درایت و سیاست لازم برخوردار باشد میتواند نقش مهمی‌ در رهبری نیروهای نظامی برای رسیدن به اهداف مورد نظر ایفا کند .
صرف نظر از اینکه ایشان فاقد هر گونه تجربه و دانش نظامی می‌باشد .
اما سوال مهم اینست که آیااین فرد دارای صفات سیاست ،درایت و شجاعت میباشند ؟
جواب این است :به چند دلیل خیر.چرا که اگر از درایت و سیاست برخوردار بود سر نوشت یک کشور و ملت کهن و با پشتوانه تاریخی‌ به اینجا کشیده نمی‌شد.
و اما از شجاعت ایشان،او فردیست بسیار بز دل و ترسو که برای اثبات این ادعا به موراردی چند اشاره می‌کنم .
۱- بعد از فوت آیت الله طالقانی ،آقای خمینی این آقا را به امام جماعتی تهران منصوب کرد .در یکی‌ از همین نماز جمعه‌ها وسط خواندن خطبه بمبی در فاصلهٔ دور منفجر شد که در آن روزها چیز عادی بود ،در حالی‌ که کسی‌ از جایش تکان نخورد این آقا به جای آرام کردن فضا و مردم بسرعت از پشت تریبون فرار کرد .
۲- در وقایع ۱۸ تیر پس از چند روز با حالتی که ناشی از استیصال درونی بود در تلوزیون ظاهر و سیمای یک مرد شکست خرده را به نمایش گذاشت و قبل از هر چیز شروع به گریه کرد.
۳-همگی‌ به خاطر دارند که پس از حملهٔ آمریکا به عراق به مدت یک ماه زبان ایشان بند آمد و وقتی‌ ابها از آسیاب افتاد و بعد از اینکه جاک استرا وزیر امور خارجه انگلیس به ایران آمد و در ملاقاتی به او اطمینان داد که آمریکا قصد حمله به ایران را ندارد و وقتی‌ تف در دهان او انداخت یک دفعه زبانش باز شد و با ظاهر شدن بر صفحهٔ تلویزیون شروع به انتقاد از عملکرد آمریکا در عراق کرد.
۴-کمی‌ دورتر به اوایل انقلاب می‌رویم ،ایشان مسافرتی به هند داشتند و موقع بازگشت سر راه به دوبی‌ آمد و قرار شد که بد از نماز مغرب و عشا در مسجد علی‌ ابن ابیطالب برای ایرانیان مقیم سخنرانی‌ کند.جمعیت زیادی جمع شده بود آقای خامنه‌ای به اتفاق ۲ نفر و با یک لند کروز به در مسجد رسیدند که شایع شد که در مسجد بمب گذشته اند ،کسی‌ از جایش تکان نخورد ولی‌ او با حالتی ناشی‌ از ترس بسیار و با حالتی‌ عصبی به راننده گفت که از آنجا دور شود .ماشین به سرعت از مسجد دور شد و به طرف ساختمان سفارت ایران پیش رفت .وسط راه دیدندکه خبری از آقای خامنه‌ای نیست ،ماشین را نگاه داشتند و درب عقب را باز کردند دیدند ایشان با شجاعت تمام در بین صندلی‌‌های عقب و جلو به کف ماشین چسبیده اند ،ماشین دوباره حرکت می‌کند و و جلوی سفارت می‌رسد (ساختمان قدیمی‌ سفارت) راننده و نفر سوم از ماشین پیاده میشوند و از حاج آقا میخواهند که پیاده شود ولی‌ ایشان امتناع می‌کند تا وقتی‌ چند نفر از سفارت بیرون می‌آیند و به ایشان اطمینان میدهند که خطری جان او را تهدید نمیکند خود را از کف ماشین جمع می‌کند و با وحشت پیاده شده و به داخل سفارت میرود .
به هر حال اطمینان دارم که اگر خدای نکرده کوچکترین اتفاقی برای این کشور بیفتد یا اوضاع توسط مردم منقلب شود ،آقای احمدی نژاد نابغه تمامی‌ قرون با همه کم فهمی‌ برای حفظ وجود مبارک به تاسی‌ از صدام سوراخی عمیق در زمین یافته و به آن پناه میبرد و صد البته اولین سوراخی که ایشان وارد شوند قبلا توسط جناب آقای خامنه‌ای دام ظله اشغال گردیده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر