در سالهای میانی جنگ فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیده بودند که اگر ایران بمب اتم در اختیار داشت عراق هرگز جرات حمله به ایران را نداشت و اگر ما اکنون یک بمب اتم داشته باشیم میتوانستیم با پرتاب آن روی بغداد حکومت صدام را به یکباره از صفحه روزگار حذف کنیم.در جلساتی که این فرماندهان با اقای خامنهای و رفسنجانی داشتند این ایده در میان گذشته شد و از آنها خواستند که در پی دستیابی به آن به هر قیمت ممکن باشند .آقای خامنهای از ابتدا با نظر آنها به شدت موافق بود اما اقای رفسنجانی نگران باز تاب جهانی واوکنش دیگر کشورهای منطقه بود.
قرار شد آقای رفسنجانی آن را با امام نیز در میان بگذرد ،امام نظرش این بود که با کفار باید با سلاح خودشان جنگید و اگر ما بتوانیم بمب اتم به دست آوریم میتونیم دو ملت ایران و عراق را از شعر صدام نجات دهیم و این بالاترین ثواب است .پس از آن بود که دستیابی به بمب اتم به صورت جدی در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفت .
در زمان حیات امام تلاشهای شد ولی نتیجهای در بر نداشت ،چون این نوع بمبها فقط در اختیار کشورهای غربی و شوروی سابق بود که آنها روابط حسنهای با صدام داشتند و در ضمن روابط ایران با آنها چندان هم دوستانه نبود در ضمن این سلاحها هم چیزی نبود که به راحتی بتوان در بازار سیاه اسلحه تهیه کرد .
بعداز جنگ و فوت امام آقای رفسنجانی با دروغی که به امام نسبت داد در عمل راه را برای رهبر شدن آقای خامنهای هموار کرد ،گرا چه در آن زمان نظر او این بود که این سمت برای من خیلی سنگین است و من از عهدهٔ آن بر نمیایم و بهتر است نفر شایسته تری برای این مقام انتخاب شود اما سر انجام رفسنجانی و همفکرانش نظرشان را به او و دیگران تحمیل کردند .نمایندگان مجلس خبرگان هم که از قبل توجیه شده بودند .اقای خامنهای از همان ابتدا رابطه خوبی با سپاه برقرار کرد و سعی کرد از آنها به عنوان یک نیروی حامی و پشتیبان خود بهره ببرد،به همین خاطر دست سپاه را چه از نظر سیاسی و اقتصادی به صورت نامحدود باز گذاشت .
در جریان سفری که دکتر م- ا به اتفاق چند تن از افراد رده بالای سپاه البته با پاسپورت دیپلماتیک بلافاصله بعد از فروپاشی شوروی به این کشور داشتند با استقبال گرم روسها مواجه شدند و ضمن بازدیدهای از کارخانههای مختلف و مرکز حساس نظامی آنها فیلم و عکسهای زیادی هم گرفتند .
در بازگشت به ایران با دست پر به دیدار آقای خامنهای رهبر و رفسنجانی رئیس جمهور رفتند و به اطلاع آنها رساندند که روسها درهای کشور خود را گشوده اند و در این راه چنان بی تجربه و تازه کارند که میتوان از تمام اسررشان سر در آورد و آماده همه گونه هم کاری و فروش همه نوع تجهیزات نظامی به ما هستند .این هیئت که قبل از آن بزدیدهأی از صنایع ژاپن ،کره و چندین کشور اروپائی داشتند یاد آور شدند که از غربیها نمیتوان به سادگی تجهیزات نظامی خود را تهیه کنیم و روسها بهترین گزینه هستند و زمان بهترین زمان .
دکتر م- ا به اقای رفسنجانی تذکر دادند که اینکار بر و بچههای سپاه نیست و بهتر است که یک هیئت عالی دیپلماتیک رهسپار روسیه شود و سپس برای هرگونه خرید اقدام کنیم .
آقای رفسنجانی که با پیاده کردن نقشه خود و نشاندن آقای خامنهای به کرسی رهبری در عمل همه کاره مملکت شده بود ،در خارج از کشور هم از دیگر سران نظام اعتبار بیشتری داشت .در سفری که به اتفاق کارشناسان سپاه در قالب هیأت دیپلماتیک صورت گرفت با استقبال گرم مقامات روس روبرو شدند ،بدون محدودیت خاصی از کارخانجات مهم نظامی و تسلیحاتی روسیه دیدن کردند و قرارداد خریدهای تسلیحاتی زیادی امضا کردند،از جمله خرید ۸ بمب اتم .روس ها در آن موقع شدیداً به پول احتیاج داشتند که البته هیئت ایرانی از این نظر مشکلی نداشت.
حکومت ایران همزمان توانست بسیاری از دانشمندان اتمی ،صنایع نظامی،و دیگر دانشمندان تراز اول روسیه را که بیکار و بی پول شده بودند را با حقوق و مزایای عالی و امکانات فراوان به استخدام خود در آورد ،که البته این کارشان در خور تقدیر است.
بعدها با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین روسیه سر و سامان گرفت ،در آن زمان بود که با ارسال نامهای محرمانه خواستار مراقبت شدید از بمبها شده و یاد آور شدند که از درز کردن هر گونه خبری شدیداً جلوگیری بشود و در صورت درز هر خبری ،طرفین باید موضوع را به شدت تکذیب کنند .
چند سال بعد در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی با لو رفتن فعالیتهای اتمی ،تغییر و تحولاتی هم در سپاه رخ داد و چندین تن از سران رده بالای سپه که در جریان خریدهای اتمی ایران قرار داشتند به نقاط دیگر منتقل و بعد از آن دیگر خبری از آنها در دست نیست ،از جمله دکتر م - ا که هنوزهم خانواده او چشم انتظارش هستند.
امروزه جمهوری اسلامی به ساخت مراکز غنی سازی ادامه خواهد داد تا روزی که ادعا کند این بمبها را خود ساخته و دنیا را در مقابل یک عمل انجام شده قرار دهد.
۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه
۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه
خوابهای طلایی ترکیه با ندانم کاریهای حاکمان ایران تعبیر میشوند
بسیاری هنوز به خاطر دارند که در بحبوحهٔ جنگ ایران با عراق،کامیونها و تریلر هایی را که با شمارههای خارجی در جادههای کشورمان در رفت و آمد بودند که بیشتر به درد اوراق کردن میخوردند تا ترانزیت کالا.بله اینها از کشور گاهی دوست و گاهی برادر ترکیه بودند که در یک قرار داد یک طرفه و تحمیلی کالاهای خریداری شده ایران از اروپا را به مقصد ایران حمل میکردند به رغم بی کاری گسترده کامیون دارن ایرانی در آن زمان اصرار داشتند که بارها را در مقصد نهایی ایران تحویل دهند ،البته نه بخاطر رنگ چشم ایرانیها یا عوض خوب ملایان ،بلکه برای به دست آوردن چند دلار بیشتر .در برگشت هم باکهای شبه تانکر کامیونهای خود را پر از گازوئیل ارزان ایرانی میکردند و در آن طرف مرز به چند برابر قیمت میفروختند.
مسئولان وقت ایران یا ساده لوح بودند یا مجبور،چون بنادر جنوبی کشور بدلیل بمبارانهای بی امان عراق امنیت و ظرفیت لازم را نداشتند ،شرکتهای بیمه خارجی هم به دلیل خطر ناک بودن منطقه چندین برابر بیشتر حق بیمه از کشتیها طلب میکردند .تردد این کامیونهای مضحک ترک کم کم رو به افول گذاشت و در عوض آن کامیون و تریلرهای آخرین مدل جای آنها را گرفت ،البته نه به این دلیل که کامیون دارن پولدار تک پا به این عرصه گذشته باشند ،خیر بلکه همان قبلیها از راه تجارت پر سود با ایران یک شبه راه صد ساله رفته بودند و خود و کامیونهایشان را نو نوار کرده بودند .به هر حل تا جنگ بود آنها هم بودند.
جنگ تمام شد و کامیون دارن ترک هم از این خان گسترده محروم .ایران به بازسازی خرابیهای جنگ رو آورد که البته از رهگذر آن نیز فرصتهای نان و آب در دیگری برای ترکها به دست آمد و این باز هم دلارهای نفتی ایرانی بود که به جیب آنها سرازیر میشد که تا امروز هم به اشکال مختلف ادامه دارد .ترکها پولدار شدند و در رویای بازیابی عظمت از دست رفته لحظه شماری میکردند .پیوستن به اتحادیه اروپا و برخوردار شدن از امکانات مادی و معنوی بیشمار در الویت آنها بود که برای نیل به آن از هر کاری کوتاهی نکرده بودند ،از جمله :قوانین خود را اصلاح کردند ،از بسیاری مواضع خود دست برداشتند ،دوستی با اسرائیل و.....اما این سیاست ترکها با روی کار آمدن دولت اسلام گرا با چرخشی آشکار جای خود را به سیاست نگاه به شرق داد .در این میان سیاست مداران صغیر جمهوری اسلامی ذوق زده از این چرخش تاکتیکی ترکها استقبال فراوان کردند .شور و شعف بچه گانه و ساده لوحی آنها تا هادی بود که با پریدن به آغوش آنها حاضر به دادن هر گونه پیش کش از جیب ملت ایران بودند ،از جمله صدور گاز به سامان بخس که همچنان هم ادامه دارد .از طرف دیگر حکومت اسلامی ایران که لقب ماشین درد سر سازی و تولید مشکل بیشتر برازنده اوست ،اخیرا به دالی تشدید تحریمهای بین المللی به دریوزگی ترکها روی آورده است .همزمان ترکهای کاسب کار و فرصت تلاب با یکی دو فیگور ضدّ اسرائیلی و به ظاهر آمریکا ناراض کن چنان این سفیهان را به شعف آوردند که از خود بیخود شده ،از همه جا بریده با جیبهای پر پول بر دیگر به آغوش ترکها پریدند انگار که برادران تنی بعد از پنجاه سال دوری یک باره به ملاقات هم نایل آمده اند.
ترکهای هشیار که در این ۳۲ سال هرج و مرج مدیریتی و ندانم کاری گسترده در ایران به چنان نان و نوایی رسیده اند که سر به سر آمریکا و اروپا میسایند در این بحبوحه تشدید تحریمها خمی در ابرو انداخته و نقش برادر بزرگتر جمهوری اسلامی را به عهده گرفته و این بی هنران هم بی خبر از ظرفیت ترکهاو بازیهای سیاسیشان پشت گرم از آنها کلّ دنیا را به مقابله میطلبند.به هر حال مثل معروفی است که غریق به هر تخته پاره چنگ میاندازد،حتی اگر از نوع زبان گنجشک ترکی باشد.ترکها بیش از پیش نقشه تصاحب دلارهای نفتی ایران را در سر دارند ،آنها به خوبی واقفند که با مشکلاتی که حاکمان فعلی ایران برای خود ،مردم و کشور بوجود آورده اند راهی به جز پناه بردن به آنها ندارند .
همزمان ترکها با به راه انداختن یک جنگ زرگری با اسرائیل جای پای خود را در دل اعراب ثروتمند محکمتر کرده است ،اعرابی که از همسایه شلوغ و ناراحتی مثل ملایان به تنگ آمده اند .همهٔ این موفقیتهای سیاسی و اقتصادی در حالی است که اقتصاد جهان و مخصوصا کشورهای غربی در رکودی شدید گرفتار آمده است .آنها علی رغم خط و نشان کشیدن آمریکا مبنی بر منع سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز ایران،پیگیر ترانزیت گاز ایران به اروپا از طریق خاک این کشور شده اند .
اما ترکها در نهایت به دنبال چه چیزی هستند؟آنها عضو رسمی ناتو هستند و پایگاه اینجرلیک را در نقطهای حساس در اختیار آمریکا گذاشته اند ،اما از طرف دیگر میخواهند برای کشوری که از فشار تحریمها به دست و پا زدن افتاده نقش یک منجی را بازی کنند و معبری به ظاهر مطمئن برای آنها باز بگذارند که ضمن بردن سودهای کلان با پیشنهاد کشیدن خط لوله گاز ایران به اروپا ،هم منتی سر طرفین بگذارند هم از منافع سرشار ترانزیت آن در آینده بهرهمند شوند و هم با عبور دادن لولههای نفت و گاز منطقه در رقابتی تنگاتنگ با روسیه،ضمن داشتن دست بالا، در آینده با خیالی آسوده بر سر میز مذاکره با اروپا برای پیوستن به آن اتحادیه بنشینند.البته در آن هنگام اگر اروپائیها مثل گذشته با غرور با ترکها رفتار کنند آنگاه آنها هم پرونده اختلاف روسیه و اوکراین بر سر قیمت گاز و بسته شدن صدور گاز در سرمایه سخت زمستان را به اروپاییها یاد آور خواهند شد.
مسئولان وقت ایران یا ساده لوح بودند یا مجبور،چون بنادر جنوبی کشور بدلیل بمبارانهای بی امان عراق امنیت و ظرفیت لازم را نداشتند ،شرکتهای بیمه خارجی هم به دلیل خطر ناک بودن منطقه چندین برابر بیشتر حق بیمه از کشتیها طلب میکردند .تردد این کامیونهای مضحک ترک کم کم رو به افول گذاشت و در عوض آن کامیون و تریلرهای آخرین مدل جای آنها را گرفت ،البته نه به این دلیل که کامیون دارن پولدار تک پا به این عرصه گذشته باشند ،خیر بلکه همان قبلیها از راه تجارت پر سود با ایران یک شبه راه صد ساله رفته بودند و خود و کامیونهایشان را نو نوار کرده بودند .به هر حل تا جنگ بود آنها هم بودند.
جنگ تمام شد و کامیون دارن ترک هم از این خان گسترده محروم .ایران به بازسازی خرابیهای جنگ رو آورد که البته از رهگذر آن نیز فرصتهای نان و آب در دیگری برای ترکها به دست آمد و این باز هم دلارهای نفتی ایرانی بود که به جیب آنها سرازیر میشد که تا امروز هم به اشکال مختلف ادامه دارد .ترکها پولدار شدند و در رویای بازیابی عظمت از دست رفته لحظه شماری میکردند .پیوستن به اتحادیه اروپا و برخوردار شدن از امکانات مادی و معنوی بیشمار در الویت آنها بود که برای نیل به آن از هر کاری کوتاهی نکرده بودند ،از جمله :قوانین خود را اصلاح کردند ،از بسیاری مواضع خود دست برداشتند ،دوستی با اسرائیل و.....اما این سیاست ترکها با روی کار آمدن دولت اسلام گرا با چرخشی آشکار جای خود را به سیاست نگاه به شرق داد .در این میان سیاست مداران صغیر جمهوری اسلامی ذوق زده از این چرخش تاکتیکی ترکها استقبال فراوان کردند .شور و شعف بچه گانه و ساده لوحی آنها تا هادی بود که با پریدن به آغوش آنها حاضر به دادن هر گونه پیش کش از جیب ملت ایران بودند ،از جمله صدور گاز به سامان بخس که همچنان هم ادامه دارد .از طرف دیگر حکومت اسلامی ایران که لقب ماشین درد سر سازی و تولید مشکل بیشتر برازنده اوست ،اخیرا به دالی تشدید تحریمهای بین المللی به دریوزگی ترکها روی آورده است .همزمان ترکهای کاسب کار و فرصت تلاب با یکی دو فیگور ضدّ اسرائیلی و به ظاهر آمریکا ناراض کن چنان این سفیهان را به شعف آوردند که از خود بیخود شده ،از همه جا بریده با جیبهای پر پول بر دیگر به آغوش ترکها پریدند انگار که برادران تنی بعد از پنجاه سال دوری یک باره به ملاقات هم نایل آمده اند.
ترکهای هشیار که در این ۳۲ سال هرج و مرج مدیریتی و ندانم کاری گسترده در ایران به چنان نان و نوایی رسیده اند که سر به سر آمریکا و اروپا میسایند در این بحبوحه تشدید تحریمها خمی در ابرو انداخته و نقش برادر بزرگتر جمهوری اسلامی را به عهده گرفته و این بی هنران هم بی خبر از ظرفیت ترکهاو بازیهای سیاسیشان پشت گرم از آنها کلّ دنیا را به مقابله میطلبند.به هر حال مثل معروفی است که غریق به هر تخته پاره چنگ میاندازد،حتی اگر از نوع زبان گنجشک ترکی باشد.ترکها بیش از پیش نقشه تصاحب دلارهای نفتی ایران را در سر دارند ،آنها به خوبی واقفند که با مشکلاتی که حاکمان فعلی ایران برای خود ،مردم و کشور بوجود آورده اند راهی به جز پناه بردن به آنها ندارند .
همزمان ترکها با به راه انداختن یک جنگ زرگری با اسرائیل جای پای خود را در دل اعراب ثروتمند محکمتر کرده است ،اعرابی که از همسایه شلوغ و ناراحتی مثل ملایان به تنگ آمده اند .همهٔ این موفقیتهای سیاسی و اقتصادی در حالی است که اقتصاد جهان و مخصوصا کشورهای غربی در رکودی شدید گرفتار آمده است .آنها علی رغم خط و نشان کشیدن آمریکا مبنی بر منع سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز ایران،پیگیر ترانزیت گاز ایران به اروپا از طریق خاک این کشور شده اند .
اما ترکها در نهایت به دنبال چه چیزی هستند؟آنها عضو رسمی ناتو هستند و پایگاه اینجرلیک را در نقطهای حساس در اختیار آمریکا گذاشته اند ،اما از طرف دیگر میخواهند برای کشوری که از فشار تحریمها به دست و پا زدن افتاده نقش یک منجی را بازی کنند و معبری به ظاهر مطمئن برای آنها باز بگذارند که ضمن بردن سودهای کلان با پیشنهاد کشیدن خط لوله گاز ایران به اروپا ،هم منتی سر طرفین بگذارند هم از منافع سرشار ترانزیت آن در آینده بهرهمند شوند و هم با عبور دادن لولههای نفت و گاز منطقه در رقابتی تنگاتنگ با روسیه،ضمن داشتن دست بالا، در آینده با خیالی آسوده بر سر میز مذاکره با اروپا برای پیوستن به آن اتحادیه بنشینند.البته در آن هنگام اگر اروپائیها مثل گذشته با غرور با ترکها رفتار کنند آنگاه آنها هم پرونده اختلاف روسیه و اوکراین بر سر قیمت گاز و بسته شدن صدور گاز در سرمایه سخت زمستان را به اروپاییها یاد آور خواهند شد.
۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه
آیا فرمانده کل قوا فردی شجاع است؟
روند تحولات جهانی و منطقه خاورمیانه نوید دهنده جنگی دیگر است .یک طرف غرب به رهبری آمریکا و طرف دیگر ملایانی که یک کشور و یک ملت را در دستان خود به گروگان گرفته اند و ظاهراً قرار است پشت همین گروگان سنگر بگیرند .
این جماعت سرمست از قدرت و ثروت سرشاری که به ناحق در دستانشان قرار گرفته رجز خوانی میکنند و خدا را هم بنده نیستند .اگر عاقلی هم دورو برشان پیدا شود و از سر دلسوزی برای کشور و مردم نصیحتی هر چند نرم و ملایم به آنها بکند ،او را مرعوب یا در نهایت نوکر بیگانه میخوانند.
به هر حال طرف مقابل هم با تیز هوشی زمان کنونی را بهترین زمان برای ضربه زدن به تاسیسات اتمی ایران آنهم از نوع روسیاش میداند،چون به هر حال با این همه افتضاح که این نظام بر سر ایران و ایرانی آورده،نظام بعدی راهی بجز قرار گرفتن در اردوگاه غرب ندارد که مسلما آنگاه زمان دیگر مناسب اینجور کارها نخواهد بود.
رژیم کنونی ضمن پیش بینی این موضوع چندان هم بیکار ننشسته و تا حدودی خود را آماده دفاع از این تاسیسات و در کلّ تمامی کشور کرده است .فرماندهان سپاه که عملا همهچیز را در دست دارندپشت صحنه نشسته,سخنگوی خود را به روی صحنه فرستاده اند و از حلقوم او می گویند که آمریکا جرات حمله ندارد ،آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار شده و از این جور تحلیلای آبکی.
صرف نظر از اینکه این گونه اظهارات چقدر با واقعیات هم خوانی دارد .نقش مهم و تصمیم گیرنده اصلی نه این فرماندهان که فرمانده کلّ قوا یعنی شخص خامنهای است .اوست که اگر از شجاعت،درایت و سیاست لازم برخوردار باشد میتواند نقش مهمی در رهبری نیروهای نظامی برای رسیدن به اهداف مورد نظر ایفا کند .
صرف نظر از اینکه ایشان فاقد هر گونه تجربه و دانش نظامی میباشد .
اما سوال مهم اینست که آیااین فرد دارای صفات سیاست ،درایت و شجاعت میباشند ؟
جواب این است :به چند دلیل خیر.چرا که اگر از درایت و سیاست برخوردار بود سر نوشت یک کشور و ملت کهن و با پشتوانه تاریخی به اینجا کشیده نمیشد.
و اما از شجاعت ایشان،او فردیست بسیار بز دل و ترسو که برای اثبات این ادعا به موراردی چند اشاره میکنم .
۱- بعد از فوت آیت الله طالقانی ،آقای خمینی این آقا را به امام جماعتی تهران منصوب کرد .در یکی از همین نماز جمعهها وسط خواندن خطبه بمبی در فاصلهٔ دور منفجر شد که در آن روزها چیز عادی بود ،در حالی که کسی از جایش تکان نخورد این آقا به جای آرام کردن فضا و مردم بسرعت از پشت تریبون فرار کرد .
۲- در وقایع ۱۸ تیر پس از چند روز با حالتی که ناشی از استیصال درونی بود در تلوزیون ظاهر و سیمای یک مرد شکست خرده را به نمایش گذاشت و قبل از هر چیز شروع به گریه کرد.
۳-همگی به خاطر دارند که پس از حملهٔ آمریکا به عراق به مدت یک ماه زبان ایشان بند آمد و وقتی ابها از آسیاب افتاد و بعد از اینکه جاک استرا وزیر امور خارجه انگلیس به ایران آمد و در ملاقاتی به او اطمینان داد که آمریکا قصد حمله به ایران را ندارد و وقتی تف در دهان او انداخت یک دفعه زبانش باز شد و با ظاهر شدن بر صفحهٔ تلویزیون شروع به انتقاد از عملکرد آمریکا در عراق کرد.
۴-کمی دورتر به اوایل انقلاب میرویم ،ایشان مسافرتی به هند داشتند و موقع بازگشت سر راه به دوبی آمد و قرار شد که بد از نماز مغرب و عشا در مسجد علی ابن ابیطالب برای ایرانیان مقیم سخنرانی کند.جمعیت زیادی جمع شده بود آقای خامنهای به اتفاق ۲ نفر و با یک لند کروز به در مسجد رسیدند که شایع شد که در مسجد بمب گذشته اند ،کسی از جایش تکان نخورد ولی او با حالتی ناشی از ترس بسیار و با حالتی عصبی به راننده گفت که از آنجا دور شود .ماشین به سرعت از مسجد دور شد و به طرف ساختمان سفارت ایران پیش رفت .وسط راه دیدندکه خبری از آقای خامنهای نیست ،ماشین را نگاه داشتند و درب عقب را باز کردند دیدند ایشان با شجاعت تمام در بین صندلیهای عقب و جلو به کف ماشین چسبیده اند ،ماشین دوباره حرکت میکند و و جلوی سفارت میرسد (ساختمان قدیمی سفارت) راننده و نفر سوم از ماشین پیاده میشوند و از حاج آقا میخواهند که پیاده شود ولی ایشان امتناع میکند تا وقتی چند نفر از سفارت بیرون میآیند و به ایشان اطمینان میدهند که خطری جان او را تهدید نمیکند خود را از کف ماشین جمع میکند و با وحشت پیاده شده و به داخل سفارت میرود .
به هر حال اطمینان دارم که اگر خدای نکرده کوچکترین اتفاقی برای این کشور بیفتد یا اوضاع توسط مردم منقلب شود ،آقای احمدی نژاد نابغه تمامی قرون با همه کم فهمی برای حفظ وجود مبارک به تاسی از صدام سوراخی عمیق در زمین یافته و به آن پناه میبرد و صد البته اولین سوراخی که ایشان وارد شوند قبلا توسط جناب آقای خامنهای دام ظله اشغال گردیده است.
این جماعت سرمست از قدرت و ثروت سرشاری که به ناحق در دستانشان قرار گرفته رجز خوانی میکنند و خدا را هم بنده نیستند .اگر عاقلی هم دورو برشان پیدا شود و از سر دلسوزی برای کشور و مردم نصیحتی هر چند نرم و ملایم به آنها بکند ،او را مرعوب یا در نهایت نوکر بیگانه میخوانند.
به هر حال طرف مقابل هم با تیز هوشی زمان کنونی را بهترین زمان برای ضربه زدن به تاسیسات اتمی ایران آنهم از نوع روسیاش میداند،چون به هر حال با این همه افتضاح که این نظام بر سر ایران و ایرانی آورده،نظام بعدی راهی بجز قرار گرفتن در اردوگاه غرب ندارد که مسلما آنگاه زمان دیگر مناسب اینجور کارها نخواهد بود.
رژیم کنونی ضمن پیش بینی این موضوع چندان هم بیکار ننشسته و تا حدودی خود را آماده دفاع از این تاسیسات و در کلّ تمامی کشور کرده است .فرماندهان سپاه که عملا همهچیز را در دست دارندپشت صحنه نشسته,سخنگوی خود را به روی صحنه فرستاده اند و از حلقوم او می گویند که آمریکا جرات حمله ندارد ،آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار شده و از این جور تحلیلای آبکی.
صرف نظر از اینکه این گونه اظهارات چقدر با واقعیات هم خوانی دارد .نقش مهم و تصمیم گیرنده اصلی نه این فرماندهان که فرمانده کلّ قوا یعنی شخص خامنهای است .اوست که اگر از شجاعت،درایت و سیاست لازم برخوردار باشد میتواند نقش مهمی در رهبری نیروهای نظامی برای رسیدن به اهداف مورد نظر ایفا کند .
صرف نظر از اینکه ایشان فاقد هر گونه تجربه و دانش نظامی میباشد .
اما سوال مهم اینست که آیااین فرد دارای صفات سیاست ،درایت و شجاعت میباشند ؟
جواب این است :به چند دلیل خیر.چرا که اگر از درایت و سیاست برخوردار بود سر نوشت یک کشور و ملت کهن و با پشتوانه تاریخی به اینجا کشیده نمیشد.
و اما از شجاعت ایشان،او فردیست بسیار بز دل و ترسو که برای اثبات این ادعا به موراردی چند اشاره میکنم .
۱- بعد از فوت آیت الله طالقانی ،آقای خمینی این آقا را به امام جماعتی تهران منصوب کرد .در یکی از همین نماز جمعهها وسط خواندن خطبه بمبی در فاصلهٔ دور منفجر شد که در آن روزها چیز عادی بود ،در حالی که کسی از جایش تکان نخورد این آقا به جای آرام کردن فضا و مردم بسرعت از پشت تریبون فرار کرد .
۲- در وقایع ۱۸ تیر پس از چند روز با حالتی که ناشی از استیصال درونی بود در تلوزیون ظاهر و سیمای یک مرد شکست خرده را به نمایش گذاشت و قبل از هر چیز شروع به گریه کرد.
۳-همگی به خاطر دارند که پس از حملهٔ آمریکا به عراق به مدت یک ماه زبان ایشان بند آمد و وقتی ابها از آسیاب افتاد و بعد از اینکه جاک استرا وزیر امور خارجه انگلیس به ایران آمد و در ملاقاتی به او اطمینان داد که آمریکا قصد حمله به ایران را ندارد و وقتی تف در دهان او انداخت یک دفعه زبانش باز شد و با ظاهر شدن بر صفحهٔ تلویزیون شروع به انتقاد از عملکرد آمریکا در عراق کرد.
۴-کمی دورتر به اوایل انقلاب میرویم ،ایشان مسافرتی به هند داشتند و موقع بازگشت سر راه به دوبی آمد و قرار شد که بد از نماز مغرب و عشا در مسجد علی ابن ابیطالب برای ایرانیان مقیم سخنرانی کند.جمعیت زیادی جمع شده بود آقای خامنهای به اتفاق ۲ نفر و با یک لند کروز به در مسجد رسیدند که شایع شد که در مسجد بمب گذشته اند ،کسی از جایش تکان نخورد ولی او با حالتی ناشی از ترس بسیار و با حالتی عصبی به راننده گفت که از آنجا دور شود .ماشین به سرعت از مسجد دور شد و به طرف ساختمان سفارت ایران پیش رفت .وسط راه دیدندکه خبری از آقای خامنهای نیست ،ماشین را نگاه داشتند و درب عقب را باز کردند دیدند ایشان با شجاعت تمام در بین صندلیهای عقب و جلو به کف ماشین چسبیده اند ،ماشین دوباره حرکت میکند و و جلوی سفارت میرسد (ساختمان قدیمی سفارت) راننده و نفر سوم از ماشین پیاده میشوند و از حاج آقا میخواهند که پیاده شود ولی ایشان امتناع میکند تا وقتی چند نفر از سفارت بیرون میآیند و به ایشان اطمینان میدهند که خطری جان او را تهدید نمیکند خود را از کف ماشین جمع میکند و با وحشت پیاده شده و به داخل سفارت میرود .
به هر حال اطمینان دارم که اگر خدای نکرده کوچکترین اتفاقی برای این کشور بیفتد یا اوضاع توسط مردم منقلب شود ،آقای احمدی نژاد نابغه تمامی قرون با همه کم فهمی برای حفظ وجود مبارک به تاسی از صدام سوراخی عمیق در زمین یافته و به آن پناه میبرد و صد البته اولین سوراخی که ایشان وارد شوند قبلا توسط جناب آقای خامنهای دام ظله اشغال گردیده است.
۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه
آیتالله خامنهای :اسرائیل مثل سگ دروغ میگوید.

آیت الله خامنهای :اسرائیل ادعا میکند که ما برای بازرسی کشتیها و اینکه نیایند به سوی غزه وارد کشتیهای آنها شدیم که البته مثل سگ دارند دروغ میگویند.
برچسبها:
کاروان آزادی غزه -ahmadi nejad cartoon
اشتراک در:
پستها (Atom)