دستگیری وبلاگ نویسان ،ساختن پروندههای امنیتی و فرا خواندن آنها به دادگاهها گرچه در وهلهٔ اول ناخوشایند و خبری بد محسوب میشود ولی چند چیز را نباید فراموش کرد.
۱-زمانی که وبلاگ نویسی فارسی شروع شد کمتر کسی اهمیتی برایش قائل بود ،حکومت هم گوشش اصلا به آنها بدهکار نبود .
۲-فضای اینترنت اگر چه بشدت توسط بعضی از حکومتها کنترل میشود ولی باز هم بازترین و آزادترین رسانه از رسانههای موجود است.
۳-همانند تلویزیون و حتی بهتر از آن در هر خانهای به سرعت جای خود را باز کرده و میکند.
۴- کنترلهای که دولتها روی اینترنت انجام میدهند گر چه به شدت ادامه دارد ولی هیچ گاه نتایج دل خواهشان را بدست نداده است و میرود که با پیشرفت علم آن کنترل هم برایشان بسیار مشکل و هزینه بر شود.
۵-جبهه ای که به نام وبلاگ نویسی علیه سانسور ، اختناق و دیکتاتوری جمهوری اسلامی گشوده شده است ،جبهه ای نیست که آنها گشوده باشند و این یعنی ابتکار عمل در این جبهه در دست آنها نیست .
۶- ۶دیگر این که حکومت جمهوری اسلامی ،حکومتی هوچی و غوغا سالار است و هر کاری را با سر و صدا ،همراه با تبلیغات گسترده انجام میدهد و این یک مزیت برای رسانههای اینترنتی است که با این غوغا سالاریها توجه عامه مردم بیشتر و بیشتر به این رسانها جلب شده و این خبر خوشی برای رسانهای اینترنتی است ،یعنی مورد توجه واقع شدن و بیشتر دیده شدن .
۷-در اینتر نت دیگر مردم با یک صدا و یک تفسیر مواجه نیستند و میتواند صداها و آرا دیگر را هم بشنوند و همین باعث رشد عقل جمعی و پویایی تفکر در بین عامه مردم خواهد شد .
۸- و سر انجام برخورد فیزیکی نشان از قبول شکست در فیلتر کردن و برخورد نرم افزاریست که آنهم مسلما آب در هاون کوبیدن است و نتیجه ای به جز شکست برایشان رقم نخواهد زد ..
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر